Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 26 (819 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
einem Taxi winken U یک تاکسی را صدا زدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
Taxi {n} U تاکسی
Taxi-Fahrgast {m} U مسافر تاکسی
Fuhre {f} U مسافر تاکسی [اصطلاح روزمره]
Taxe {f} U تاکسی
Taxistand {m} U ماندگاه مجاز تاکسی
Können Sie mir ein Taxi rufen? U می توانید یک تاکسی برایم صدا بزنید؟
Wo finde ich ein Taxi? U تاکسی برای سوار شدن کجاست؟
Wo ist ein Taxistand? U ماندگاه مجاز تاکسی کجاست؟
Sind Sie frei? U تاکسی آزاد است ؟
Besetzt. U [تاکسی ] مشغول است.
Wie viel kostet es zum Flughafen? U نرخ [تاکسی] به فرودگاه چقدر است؟
Taxameter {n} U مسافت سنج تاکسی
Stimmt so. U اینطوری درست است. [نیازی نیست تاکسی ران پول خرد را پس بدهد ]
Hier ist gut. U هماینجا خوب است. [برای ایستادن تاکسی]
An dieser Ecke. U این گوشه. [برای ایستادن تاکسی]
An der nächsten Ecke. U در گوشه بعدی. [برای ایستادن تاکسی]
Rufen Sie mir bitte ein Taxi? U می توانید یک تاکسی برایم صدا کنید؟
Taxifahrer {m} U راننده تاکسی
Taxichauffeur {m} U راننده تاکسی
Taxilenker {m} U راننده تاکسی [در اتریش ] [اصطلاح رسمی]
Taxler {m} U راننده تاکسی [در اتریش ] [اصطلاح روزمره]
Das Taxi näherte sich der 20. [ zwanzigsten] Straße. U تاکسی به خیابان بیستم نزدیک شد.
Taxistand {m} U توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
Taxistandplatz {m} U توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
Taxenstand {m} U توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com